
از یه نفر میپرسن اقا این خیابون به کجا میره طرف میگه
داداش ما چهل ساله اینجاییم ندیدیم جایی بره
------
از یکی میپرسن شکسپیر خوندی میگه نه کی نوشتتش
---
ترکه میره دکتر میگه اقای دکتر چرا هیچ کس من رو
تحویل نمیگیره دکتر میگه:نفر بعد
----
از اصفهانیه میپرسن چرادر خونت نوشتی wc میگه این
مخففwelcome
----------
یه مرده جونش به لبش رسیده بود توف میکنه میمیره
--------
یه نفر از خدا پرسید چرا اینقدر زنها رو اینقدر ملوس آفریدی؟ خدا گفت تا شما اونا رو دوست بدارید. گفت پس چرا اینقدر احمق آفریدیشون؟ خدا گفت تا اونها هم شما رو دوست بدارند...
----------
.از گزارشهاي شبانه يك خبرنگار:
صحنهي دردناكي بود. دهها معتاد اينترنتي در حالي كه لپتاپشان را روي زانو گذاشته و پتويي روي سر انداخته بودند در گوشه خيابان نشسته بودند و مشغول استعمال اينترنت بودند. يك نفر كنار جوب در حال جان كندن بود چون اتصالش اشتباهي هوا داشت و ديسكانكت شده بود
-----
بسیجی می ره دم مغازه عروسک فروشی می پرسه ببخشید آقا این خواهرا چندند ؟
----
ترکه می خواسته گردو بشکنه ،گردو را می ذاره زیر پاش با آجر می زنه تو سرش
-------
به ترکه میگن عاشورا چه روزیه؟ میگه فکر میکنم روز جهانی قیمه
--------
ترکه دفترچه خاطراتش پر میشه میندازش دور
---------
کارگران اخراجی قصر برای کار به عسلویه و کائنان معبد امون جهت مفت خواری به حوزه علمیه رفتند
این هفته یوزارسیف به مردم مصر کارت هوشمند علوفه میدهد
------

نظرات شما عزیزان: